در علم عروض معیاری برابر دو هجای بلند، تن تنن، تن تننا، کنایه از نغمه، سرود، آواز، برای مثال به چنگ و تن تن این تن نهاده ای گوشی / تن تو تودۀ خاک است و دمدمه ش چو هواست (مولوی۲ - ۱۱۴۵)
در علم عروض معیاری برابر دو هجای بلند، تن تنن، تن تننا، کنایه از نغمه، سرود، آواز، برای مِثال به چنگ و تن تن این تن نهاده ای گوشی / تن تو تودۀ خاک است و دمدمه ش چو هواست (مولوی۲ - ۱۱۴۵)
کنایه از نغمه و سرود. (آنندراج). سرود و نغمه و آهنگ و ترانه. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین) : در خانه تن مزن که ز دستان عندلیب در هر دمت به باغچه صدجای تن تن است. انوری (از آنندراج). ، وزن اجزای آواز موسیقی. (فرهنگ فارسی معین) ، از ارکان تقطیع. (فرهنگ فارسی معین)
کنایه از نغمه و سرود. (آنندراج). سرود و نغمه و آهنگ و ترانه. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین) : در خانه تن مزن که ز دستان عندلیب در هر دمت به باغچه صدجای تن تن است. انوری (از آنندراج). ، وزن اجزای آواز موسیقی. (فرهنگ فارسی معین) ، از ارکان تقطیع. (فرهنگ فارسی معین)
واحد. (آنندراج). یکتا و منفرد و یگانه. (ناظم الاطباء) : اگر دو یار موافق زبان یکی سازند فلک چه یک تن تنها چه می تواند کرد. صائب (از آنندراج) (بهار عجم)
واحد. (آنندراج). یکتا و منفرد و یگانه. (ناظم الاطباء) : اگر دو یار موافق زبان یکی سازند فلک چه یک تن تنها چه می تواند کرد. صائب (از آنندراج) (بهار عجم)